
فرهنگ اقتصاد _ در دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری، تحلیل و نقدی جدی نسبت به روایتهای رایج درباره «زیارت اربعین» مطرح شده است. ایشان، برخلاف برخی از تفاسیر رایج، بر اصالت و صحت بسیاری از روایتهای مرتبط با مراسم اربعین تردید کردهاند. استاد مطهری قائل به صحت غالب روایتهای اثباتی درباره اولین اربعین نیست و آنها را بر مبنای نبود شواهد تاریخی و عقلانی رد میکند. بنابراین، به جای تمرکز بر جنبههای تاریخی محل مناقشه، ایشان زیارت اربعین را برگرفته از ارزشهای عمیق دینی مانند عدالتخواهی، معرفت و مسئولیت اجتماعی میدانستند. مطهری معتقد بود روایتهای مرسوم درباره اربعین، مانند زیارت اهلبیت در مسیر بازگشت از شام و ملاقات با جابر، بر پایه منابع تاریخی قوی نیستند و با اسناد معتبر نیز سازگاری ندارند. وی این روایتها را نوعی «دروغ پذیرفتهشده» در جامعه تلقی میکرد و تأکید داشت که باورهای مذهبی باید بر پایه تحقیق دقیق و اسناد معتبر تأیید شوند، نه صرفاً بر تکرار روایتهایی که ممکن است فاقد پشتوانه تاریخی باشند. مهمترین نکات در این زمینه از دیدگاه مرحوم استاد مطهری عبارتاند از: ۱)رد روایت ملاقات اسرا با جابر در مسیر بازگشت، مطهری میگوید اینکه گفته شده اسرا در اولین اربعین به کربلا آمدهاند و با جابر بن عبداللّه انصاری ملاقات کردهاند، تنها در کتاب «لهوف» آمده و در منابع معتبر دیگری تأیید نشده و حتی توسط سید بن طاووس تکذیب شده است. ۲)نادرست بودن مسیر عبور اهلبیت از کربلا، ایشان تأکید میکنند که مسیر حرکت اهلبیت از شام به مدینه از کربلا عبور نمیکرده و لذا روایتهای مربوط به حضور آنان در کربلا در آن زمان، با واقعیت تاریخی تطابق ندارد. ۳) نقد روایتهای پذیرفتهشده بهعنوان «دروغهای پذیرفتهشده»، مطهری مواردی از روایتهای معمول در مراسم اربعین را «دروغهایی پذیرفتهشده توسط جامعه» دانسته و این امر را نشانهای از نوع نگاه نادرست جمعی به تاریخ و رویدادها میداند. با وجود نقد روایتهای تاریخی، استاد مطهری اهمیت و معنای عمیق زیارت اربعین را برجسته میساخت. در نگاه او، زیارت اربعین نماد احیای پیام حسین (ع) در درون زائر است. زائر اربعین اگر تنها جسم باشد و دل همراه نداشته باشد، هنوز به مقصد نرسیده است. زیارت اربعین برای او سفر از غفلت به تذکر، از تماشا به تبعیت و از عاطفه به معرفت بود. در این حرکت، زائر وجدان خود را مخاطب قرار میدهد و بر خاک مقدسی قدم میگذارد که با خون آزادی، عدالت و کرامت انسانی آغشته است. مرحوم مطهری میدید این زیارت نباید به گردشی بزرگ بدل شود؛ اگر با شعور و تعهد همراه باشد، به «نهضتی زنده و مؤثر» تبدیل میشود.
علاوه بر مرحوم مطهری، برخی از پژوهشگران و مورخان قدیمی نیز درباره حضور جابر بن عبدالله انصاری و کاروان اسرا در کربلا در نخستین اربعین تردیدهایی مطرح کردهاند. خلاصه دیدگاههای آنان چنین است: الف)دیدگاههای تردیدکنندگان: ۱)کمبود منابع اولیه، در منابع کهن قرن اول و دوم هجری، اشارهای مستقیم به ملاقات جابر با کاروان اسرا در کربلا در اربعین دیده نمیشود. گزارش مشهور، بیشتر در کتابهای متأخر (مانند «لهوف» سید بن طاووس – قرن هفتم) آمده است. ۲)مسافت و زمانبندی، از نظر برخی مورخان، فاصله شام تا کربلا و زمان لازم برای بازگشت کاروان اسرا، با زمان رسیدن به اربعین (۴۰ روز بعد از عاشورا) همخوانی ندارد، مگر اینکه مسیر بازگشت مستقیماً از کربلا گذشته باشد که شواهد قطعی ندارد. ۳)گزارشهای متفاوت تاریخی، برخی روایات میگویند کاروان اسرا پس از شام مستقیم به مدینه رفتند، و بازگشت به کربلا در همان سال را ذکر نمیکنند. ب)دیدگاههای موافق: ۱)نقلهای معتبر شیعی متأخر: کتاب «لهوف» و نیز «مثیر الأحزان» ابن نما حلی، گزارش حضور کاروان اسرا در اربعین اول در کربلا را ذکر کردهاند. ۲)سابقه جابر در زیارت قبر امام حسین(ع)، گزارش دیدار جابر و عطیه عوفی در اربعین، در منابعی مانند «بصائر الدرجات» و «مصباح المتهجد» آمده و از نظر سندی پذیرفتنی است. ۳)امکان سفر سریعتر: برخی محققان محاسبه کردهاند که اگر کاروان از شام زود حرکت کرده باشد و مسیر کوتاهتری را برگزیده باشد، رسیدن به کربلا در روز اربعین ممکن بوده است.
جمعبندی کلی: حضور جابر در اربعین اول تقریباً مورد اتفاق همه منابع است. حضور کاروان اسرا بیشتر در منابع قرن هفتم به بعد آمده و در متون اولیه قرون دوم تا پنجم دیده نمیشود. اختلاف نظر بر سر ملاقات جابر و کاروان به دلیل نبود نقل صریح در منابع کهن و اختلاف در محاسبه زمان سفر است. مورخین و موافقین حضور کاروان اسرا و جناب جابر در اولین اربعین عبارتند از: ۱) شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد، در قرن پنجم هجری، وی موافق حضور جابر است و نقل زیارت اربعین توسط جابر و عطیه عوفی را تایید کرده است. ۲) صفار قمی در بصائر الدرجات در قرن چهارم هجری موافق حضور جابر است و از قدیمیترین نقلهای زیارت قبر امام حسین(ع) در اولین اربعین است. ۳) ابن نما حلی در مثیر الأحزان در قرن هفتم هجری موافق حضور کاروان اسرا بوده و ذکر ملاقات جابر و کاروان در کربلا را آورده است. ۴) سید بن طاووس در لهوف در قرن هفتم، موافق حضور کاروان اسرا بوده و جزئیات بازگشت از شام و توقف در کربلا را ذکر کرده است.
مورخینی که در این موضوع مخالف بوده یا تردید دارند، عبارتند از: ۱) ابومخنف در مقتل الحسین(منقول در طبری) در قرن دوم هجری بدون ذکر حضور کاروان در اربعین فقط شرح ماجرای کربلا و اسارت را ذکر کرده است. ۲) احمد بن ابی یعقوب در تاریخ یعقوبی، در قرن سوم بدون ذکر حضور در اربعین فقط روایت بازگشت مستقیم به مدینه را ذکر کرده است. ۳) شیخ مفید در الارشاد در قرن پنجم هجری بدون تصریح به ملاقات کاروان اسرا و جناب جابر، فقط حضور جابر را ذکر کرده، ولی حضور اسرا را ذکر نکرده است. ۴) سید جعفر شهیدی در کتاب «پس از پنجاه سال»، در قرن ۱۴ هجری، بعلت مشکل زمانبندی سفر شام–کربلا–مدینه، تردید در امکان ملاقات کرده است. ۵) آیتالله جعفر سبحانی در قرن ۱۵ هجری، امکانپذیری حضور کاروان اسرا حتی با فرض مسیر خاص برای رسیدن در اولین اربعین را ممکن ندانسته است.
به اشتراک بگذارید:
لینک خبر: